Nik Love سراسر عاشقانه
| |||
|
برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو زنده هستم ، اگر نباشی دیگر نیستم تویی که بودنت به من همه چیز میدهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو میرود... عشق تو ، حضور تو، به من نفس میدهد هوای بودنت این دیگر اولین و آخرین بار است که دل بستم ، نه به انتظار شکستم ، نه منتظر کسی دیگر هستم تو در قلبمی و تنها نیستی ، تو مال منی و همه زندگی ام هستی... همین که احساس کنم تو را دارم ، قلبم تند تند میتپد ، به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام... به عشق تو می تابد خورشید زندگی ام ، به عشق تو آن پرنده میخواند آواز زندگی ام و این است آغاز زندگی ام ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو میمیرم.... به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است ، به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است بودنم به عشق بودن تو است ، اگر اینجا نشسته ام به عشق این انتظار است در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام خسته نمیشود چشمهایم از این انتظار ، میمانم و میمانم از این خزان تا پایان بهار تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم ، تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایم را در آغوش بگیرم نمیتوان از تو گذشت ، به خدا نمیتوان چشم بر روی چشمهایت بست ، بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم.... نمیگویم که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمیمانم ، نمیگویم همیشه بمان ، تا زمانی که هستی من نیز میمانم ، اگر روزی بروی ، دنیا را زیر پا میگذارم ، نمیگویم تنها تو در قلبمی، نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان قلبمی... قلبی که تنها تپشهایش برای تو است ، زنده ماندن من به شرط تپشهای این قلب نیست ، به عشق بودن تو است !
همه جا عطرتو پیچیده ، تنها صدای تو را میشنوم ، جایت در کنارم خالیست
شاخه گلی را به جای تو میگذارم تا دیگر جایت خالی نباشد، تا دیگر تنها نباشم...
تمام احساساتم سهم تو است ، جای تو تا ابد ، تا همیشه در قلب من است
کاش برایت کم نباشم ، کاش برایت با ارزش باشم تا حسرتی در دلم نماند،
تا با خیال راحت قلبم عاشقت بماند
قلبم تنها با تو زنده است ، تو گلی و نفس میدهی به باغچه دلم...
این تمام احساسات من است ،
لیاقتت بیش از اینهاست ، این تمام دار و ندار من است....
در این کویر خشک و بی محبت یافتن گلی مثل تو معجزه بود ،
دیدن باوفایی مثل تو رویا بود، با تو بودن افسانه بود
حالا تو یک معجزه ای در قلب عاشق من ،
تو زیباترین حادثه ای که تا ابد میمانی در قلب من...
کاش برایت همیشگی باشم ، همیشه همینگونه باشی و من تو را داشته باشم
تو را داشته باشم برای نفس کشیدن ، برای عشق ورزیدن ، برای ماندن
تو آمدی و دلم از غمها رها شد ، حالا احساساتم با تو زیبا شده ،
عشق آمده و دلم غرق در امواج مهربانی هایت شده....
به تو پناه آورده ام ای چشمه زلال دلم ، به تو پناه آورده ام ای بود و نبودم ،
مرا در میان خودت بگیر تا اسیر آغوشت شوم ،
تا برای همیشه پشت میله های آن آغوش گرمت زندانی باشم...
باز هم با دلنوشته ای دیگر ...
تشکر می کنم از تمامی کسانی که به وبلاگ بنده سر میزنند
امیدوارم با نظرات خوب و مفید شما بتونم بیشتز به وبلاگ برسم و زیبا ترش کنم
پیروز و موفق باشید
تقدیم به تمامی شما عزیزان
[ دو شنبه 18 مهر 1390برچسب:معجزه عــــــــــشــــــــق, ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
خدایا پس چرا من زن ندارم؟ ادامه مطلب [ چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:خدایا پس چرا من زن ندارم؟ , ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
شعر طنز عروسی ! ( بسیار جالب )آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست / با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است / لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ / معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه / با غذا و میوه ی آن جشن افطاری کنید البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها / پیش فامیل مقابل آبروداری کنید میوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم است / پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی / دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان / پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر / هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب / کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه / چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک / دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست / از هنرهاتان تماماً پرده برداری کنید البته هرچیز دارد مرزی و اندازه ای / پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید حرکت موزون اگر در کرد از خود، دیگری / با شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنید کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟ / با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور / بی ادا و منت و هر گونه اطواری کنید [ چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:شعر طنز عروسی ! ( بسیار جالب ), ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
دو بيتي هاي زيبا، پرمعني و معروف از خيام نيشابوري
یک چند به کودکی باستاد شدیم
یک چند ز استادی ِ خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خاک در آمدیم و بر باد شدیم
سرمست به میخانه گذر کردم دوش
پیری دیدم مست و سبوئی بر دوش
گفتم ز خدا شرم نداری ای پیر ؟
گفتا کرم از خداست ، می نوش خموش
قومی متفکرند اندر ره ِ دین
قومی متحیرند در رشک و یقین
می ترسم از آنکه بانگ آید ز کمین
کای بیخبران راه نه آنست ، نه این
با تو به خرابات اگر گویم راز
به زان که به محراب کنم راز و نیاز
ای اول و ای آخر خلق ، آن همه تو
خواهی تو مرا بسوز و خواهی بنواز
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حل معما نه تو دانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من
آنروز که توسن فلک زین کردند
و آرایش مشتری و پروین کردند
این بود نصیب ما ز دیوان قضا
ما را چه گنه ، قسمت ِ ما این کردند
خیام [ یک شنبه 20 شهريور 1390برچسب:دو بيتي هاي زيبا, پرمعني و معروف از خيام نيشابوري, ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
هیچکی از رفـــــــتن من غصه نخورد فرستنده دوست عزیزم ابراهیم [ یک شنبه 20 شهريور 1390برچسب:شعر عاشقانه, ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
با یاد عزیزانم . . .
ادامه مطلب [ شنبه 19 شهريور 1390برچسب:مهمان یک شبه , ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
شاد و مست
می زنم کبریت بر تنهایی ام
[ شنبه 19 شهريور 1390برچسب:شاد و مست, ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
ادامه مطلب [ شنبه 19 شهريور 1390برچسب:شعر گيتار, ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
یه گیتار می خوام ، یه خلوت ، واسه خوش صدا شدن ! یه ترانه واسه پرواز ، از زمین جدا شدن ! یه گیتار می خوام ، یه خلوت ، برای ضجه زدن ! می خوام از خنجر آواز ، پاره شه گلوی من ! یه گیتار می خوام ، که دنیا ، از صدای اون بلرزه ! یه گیتار می خوام ، یه خلوت ، تا رسیدن به یه فریاد ! واسه خوندن از درختی ، که شکست ، امّا نیفتاد ! [ شنبه 19 شهريور 1390برچسب:((گیتار)), ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
با سیم ناز مژه هات یه عمر گیتار میزنم نگاهتو کوک نکنی من خودمو دار میزنم چشمات اگه رو پنجره طرح ستاره نزنن
دست خودم نیست دلمو به درو دیوار میزنم
[ پنج شنبه 17 شهريور 1390برچسب:امان از دست خانوما!!!!!!! , ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
[ چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:دلنوشته هاي عاشقانه, ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
که شده رابطه مان ایمیلی حیف از آن رابطه ی انسانی که چنین شد که خودت میدانی عشق وقتی بشود دات کامی حاصلش نیست به جز ناکامی نازنین خورده مگر گرگ تو را ؟ برده به دات کام و دات ارگ تو را؟ بهرت ایمیل زدم بیشترک ادامه مطلب الهي تو بميري من نميرم....سر قبرت بيام پارتي بگيرم الهي سرخک و اريون بگيري.... تب مالت و بلاي جون بگيري الهي از سرت تا پات فلج شه.... کمرت بشکنه،دستت سقط شه الهي حصبه و ام اس بگيري....سر راه بيمارستان بميري الهي کوربشي چشمات نبينه.... بميري، گم بشي، حقت همينه الهي آسم تايپ آ بگيري... هنوز که زنده اي پس کي ميميري؟ الهي شوهر ايدزي بگيري.... بفهمي که داري از ايدز ميميري به در بردي از اينها جان به سالم.... الهي دردبي درمون بگيري احترامن! نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل امان از این مسایل که خو گرفته با من
نه دسته ی هزاری نه برگ صد دلاری برای خواستگاری غریبه با طلا من
نه چشم دل به سویی نه آنی و نه اویی نه دختر عمویی بدون آشنا من
نه باده ای به چرخشت نه سکه ای در این مشت نه حلقه ای در انگشت نه لکه ای به دامن (!)
چنین شب خموشی دو چشم من به گوشی که زنگ یک مموشی ، الو ، بله ؟ شما ؟ - « من »
جواب رد به من داد و فحش بد به من داد سرم کشید فریاد : « اوا ! اوا ! اوا ! من ؟ » !
چه قصه ی درازی ، چه یار حیله سازی مرا گرفته بازی ، چو دسته ی سگا من !
ستاره های سربی در آسمان ابری من و هجوم گریه ، خدا بده شفا من !
هشدار ایمنی!
از پنجره، پوست تخمه را تف كردی
هر ثانیه بی جهت، توقّف كردی
باید بروی دوباره آموزشگاه
هفتاد و دو مرتبه تصادف كردی!
دوستت دارم
اغلب به چشم یك برادر دوستت دارم
كافی نباشد مثل خواهر دوستت دارم
اندازه ی مینا و مرجان و ملوك الملك
اندازه ی لیلا و هاجر دوستت دارم!
من به تمام خوبرویان عشق می ورزم
امّا تو را یك جور دیگر دوستت دارم!
ادامه مطلب
مترو تاخیر كرد و شاعر ماند!
خواب دیدم كه سیل و توفان شد
شاعری شهردار تهران شد
شاعر از گربه ها نمی ترسید
شاعر احساس گربه را فهمید
ادامه مطلب [ یک شنبه 13 شهريور 1390برچسب:مترو تاخیر كرد و شاعر ماند!, ] [ ] [ رضا نیکوکار ]
چه عصر ارتباطاتی!!! از آن روزی که در ایران موبایل آمد به محفلها تماس آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
به No Response To Paging عادت کرده گوش اما از اشکالات SMS چه خون افتاده در دلها
ندارد آنـــتنی اما مزایایی دگر دارد ادامه مطلب |
|
|
[ ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |